Ha sido largo este período en el que no he hecho ninguna entrada, pero ya he vuelto. Después de un proceso de descanso mental y físico, ahora vuelvo con energías renovadas y otra vez en modo. Ya en otros posts os hablé de los encargos que a veces recibo. En este caso, os voy a mostrar dos de ellos. Se trata de dos cojines, los dos infantiles, y ha sido un verdadero placer hacerlos. Como comprenderéis, con este nombre, la niña tiene que tener personalidad, o no? Decidido, dijo su madre, le voy a poner muc.

تقدیم به تک ستاره ی هفت آسمانم. ه ام به معنای واقعی. یعنی دلم نمیخواد دیگه بشنوم. فقط چمدونم رو جمع میکنم و میرم . دیگه هیچی حس نمیکنم . رو به راهی که اون رفته . دیگه همه تلخیام از امروز تموم میشه به مرسده هم گفته بودم. امروز هفتم دایی احمد تموم میشه دیروزم که از پنجمین سالگرد حامد گذشت. دیگه امروز یه روز تازه س جشن سده هم که هست و یه روزه پر از انرژی. برنامه درس و خوراک اوکی میشه دوباره همه چی خوب میشه. ای مرهم دست تو لباسم.

میدونم دیوونه به نظر میام چه از روز اول که پرسیدی کتاب بنفش دیفرانسیل داریم چه اون روزی که زنگ زدم چه حالا اما انقده دوست دارم که خوشبختیت بهم آرامش بده. راستی ببخش منو خیلی باعث آزارت شدم. خودم کردم که لعنت بر خودم باد! به پای بالیدن من چروک شد.